ستاره سوسوزن من کجائی
این روزها … یا به تو می اندیشم، اینجا اشک تو چشامو، به کسی نشون ندادم از عذاب رفتن تو میسوزم توو اوج غربت عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
یا به این می اندیشم، که چرا !؟
به تو می اندیشم ...!!
اگه بشکنه غرورم،خم به ابروم نمیارم
وقتی نیستی، هرچی غصه است تو صدامه
وقتی نیستی، هرچی اشکه تو چشامه
از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه رفتنت میسوزم
کاشکی بودی و میدیدی که چی آوردی به روزم
حالا عکست ،تنها یادگاره از تو
خاطراتت،تنها باقی مونده از تو
وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میرنه به این وجودم
کاش از اول نمیدونستی من عاشق تو بودم
واسه ی بودن با تو ،ندارم یه لحظه فرصت
اینجا اشک توو چشامو به کسی نشون ندادم
اگه بشکنه غرورم خم به ابرووم نمیارم
وقتی نیستی هرچی غصه است تو صدامه
وقتی نیستی هرچی اشکه تو چشامه
از وقتی رفتی ،دارم هر ثانیه از غصه رفتنت میسووزم
کاشکی بودی و میدیدی که چی آوردی به روزم
حالا عکست، تنها یادگاره از تو
خاطراتت، تنها باقی مونده از تو
وقتی نیستی، یاد تو هر نفس آتیش میرنه به این وجودم
کاش از اول نمیدونستی من عاشق تو بودم
از عذاب رفتن تو، میسوزم تو اوج غربت
واسه ی بودن باا تو ندارم، یه لحظه فرصت
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
دوش دور از تو شبی بود که گفتن نتوان
همدمم جز دل افسرده و پیمانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود ؟
از چه چون شمع سحر سوختی ای هستی من
تا ترا سایه بال و پر پروانه نبود
من تو بودم همه ، ای خفته چو گل در بستر
قبله گاه دل من جز تو درین خانه نبود
بی تو دور از تو نبودن ، هنر عشق و وفاست
معجزی بود که دیدم من و افسانه نبود...