ستاره سوسوزن من کجائی
امشب من ،
نفس هایت را می خواهم
تا با غبارتنهایی ام
توراغزل کنم...!
من آن دستهای یگانه ای را می خواهم
تا برایش ازغصه هایم شعرتر کنم.
آن سرانگشت های بی گلایه ای ،
که فرسنگها دوری را از گونه های
اشک خورده ام ،
بدون منتی ،
شست وشوی می دهد...! نوشته شده در چهارشنبه 92/5/9ساعت
2:13 عصر توسط علی رضا| نظر