ستاره سوسوزن من کجائی
عشق ریاضی عزیزم ان هنگام که موازی هم در خیابان مستطیل شکل قدم محبوبم: من وتو یک عامل مشترکی بودیم که هیچ ریاضی دانی میزدیم وان هنگام که لبانت با لبان من زاویه منفرجه میساخت احساس کردم که تجزیه شده ام. نمی توانست مارابه توان برساند .اما وقتی که دراتاق کروی دنیا روبروی هم ایستادیم احساس کردم که تو مرکز دایره هستی ومن با تو مماس شده ام وعامل مشترکی بوجود اورده ایم . حالا تورا به اندازه تمامی خطوط دنیا دوست دارم وچون دایره بدورت میگردم همچون ماهی که بدور زمین میگردد. بیا دوستیهایمان را درهم ضرب کنیم ،محبت هایمان را با هم جمع ،قهرکینه را ازهم کم ودوری ومحنت را به زیر رادیکال بکشانیم.