سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ستاره سوسوزن من کجائی

 هنوز هم زیباترین آوای دنیا برایم شنیدن خنده های توست

هنوز هم زیباترین طلوع برایم طلوع چشمان زیبای توست

هنوز هم غم انگیز ترین اتفاق برایم صورت اندوه ناک توست

هنوز هم آغوشت برایم مقدس و دستانت زندگی بخش به جان من است

هنوز هم در کوچه های خلوت عاشقی ، در میان سکوت بوسه هایمان زندگی میکنم

شاید رهگذری مژده ای  از رویای ماندگار و عشق جاودانه ام ، به همراه بیاورد

blue glitter rose flower  

 

 

                                     کاش هرگز نمی دیدمت تا امروز غم ندیدنت رابخورم ...

 کاش لبخندهایت آنقدر زیبا نبودند که امروز آرزوی

دیدن یک لحظه فقط یک لحظه

از لبخند های عاشقانه ات را داشته باشم

کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد ...

تا امروز چشمان من به یاد آن لحظه بهانه گیرند و اشک بریزند ...

کاش حرف های دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با

خود نگویم : " آخه او که میدونست چقدر دوستش دارم "

 

 

هرجا بودی یادت نره

 blue glitter rose flower

یه عاشقی به یادته
دو چشم منتظر به در همیشه چشم به راهته
هرجا بودی یادت نره یه بیت جا مونده داری
یه هنجره پر از غزل تو غیبتت تو ،ساکته

 
تو ای عزیز هرجا بودی طنین این صدا بودی
برای زنده بودنم نفس بودی هوا بودی
قدم قدم تو جاده ها دلیل رفتنم شدی
تو خود تنم شدی حتی اگه جدا بودی

 
هرجا بودی یادت نره یه عاشقی به یادته
دو چشم منتظر به در همیشه چشم به راهته
فقط خیال ناز توست که این سکوت رو میشکنه

 
دست نجیب تو فقط تار دلم رو میزنه
هرجا بودی یادت نره دلم اسیر خواستنه
وقتی نباشی کاره من روز و شب رو شمردنه 

 

از چه بنویسم وقتی تو نیستی

وقتی صدایت دیگر در گوشم نمی پیچد

و نگاهت با نگاهم تلاقی نمیکند

از چه بنویسم

از دل بهانه گیرم

یا آسمان ابری دیدگانم

چگونه بگویم دوستت دارم تا دوستم بداری

تا کنارم بمانی

چگونه تو را طلب کنم

از که باید تو را بخواهم

خدایا بازی روزگارت را نمی فهمم

اما هر چه هست بی رحمانه است

 

برای تو از تو نوشتم

تا بدانی هیچکس به اندازه تو در وجودم جاری نیست !

و تو.... اگر خواستی برای من ............ ......

هیچ ننویس تا دلم خوش باشد که شاید هنوز میخواهی مرا!!

 

عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری

دل به هرکس دادم او زد به قلبم خنجری

 من سخاوت دیده ام دل را به هرکس می دهم

شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام

 

چه قدر سخته تو چشای کسی که تمامه عشقت روازت دزدید

و به جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد

 زل بزنی وبه جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی حس  کنی

که هنوزم دوستش داری

 چه قدر سخته دلت بخوادسرتوباز  به دیواری تکه بدی

  که یه بارزیر آوار غرورش همه وجودت له شده

 چه قدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما

  وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام  نتونی بگی

 چه قدرسخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه  هاتو

خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که

  هنوزم دوسش داری

 چه قدر سخته گل آرزوهاتوتو باغ دیگری ببینی و

  هزاربارتو خودت بشکنی واون وقت آروم زیر لب بگی

  گل من باغچه ی نو مبارک

 blue glitter rose flower

 

 آخر از عشق تو ساکن در کلیسا می شوم

میکشم دست از مسلمانی مسیحا میشوم

یا لباس عاشقی را از تنم بیرون کنید

یا که من خاکستر کوی محبت میشوم

 



برچسبها: آوا
نوشته شده در پنج شنبه 87/12/15ساعت 2:25 عصر توسط علی رضا| نظر